شهید محمد اینانلو دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی کرج بود. او چندی پیش برای دفاع از حریم اهلبیت عصمت و طهارت (ع) داوطلبانه راهی سوریه شد و طی عملیات مستشاری توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. از او یک فرزند دختر به نام حلما به یادگار مانده است. شهادت او به تازگی تأیید شده است و پیکر مطهرش همچنان مفقود است.
خصوصیات اخلاقی شهید
فوق العاده مهربان و رئوف بودند قلبشون به بزرگی دریا بود،در تمام این 5 سال زندگی مشترک به ندرت عصبانیتشون رو دیدم،،احترام به پدر و مادر و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگ براشون خیلی مهم بود تا جایی که من خیلی مواقع غبطه میخوردم به رفتارشون،،، به امور دینی مخصوصا نماز اول وقت خیلی اهمیت می دادند … مال حلال برایشان فوق العاده مهم بود حتی اجازه نمی دادند مال شبه دار وارد زندگیمان شود… فوق العاده دست و دلباز و مهربان بودند گاهی وسایلی که خیلی دوست داشتند رو اگه کسی ازشون درخواست میکرد جواب رد نمی شنید…توسل به ائمه و امامان تو زندگی خیلی داشتند هرجایی به مشکل می خوردند توسل میکردند به ائمه… در کارهای منزل خیلی کمک حالم بودند مخصوصا وقتی مهمان برایمان میامد خیالم راحت بود چون آقا محمد تمام لحظات کمک دستم بود… روزهایی که از سر کار برمیگشتند حتی وقتی خیلی خسته بودند با چهره بشاش وارد خونه میشدند امکان نداشت بعد از رسیدن به خونه با حلما بازی نکنند گاهی اوقات من تعجب میکردم که این همه انرژی رو از کجا میارن…
دعای پدر، بدرقه راه شهادت فرزند شد
پدرشهید محمد اینانلو، اظهار کرد: محمد فرزند دومم بود. به غیر از محمد، دو فرزند پسر دارم و یک فرزند دختر که فرزند اولم است. زمانی که محمد متولد شد، در جبهه بودم. آن روزها رمز و رازهایی میان رزمندگان بود و نشانههای شهادت را به راحتی میتوانستیم درچهرهها ببینیم. چهره محمد از همان لحظهای که متولد شد، خاص بود و همیشه مطمئن بودیم که یک روز شهید خواهد شد. محمد کلاس چهارم ابتدایی بود که یک روز من را از مدرسه خواستند. فکرش را نمیکردم که محمد کاراشتباهی در مدرسه انجام داده است. به مدرسه رفتم و مدیرش گفت، چند سالی است که میخواهم شما را ببینم، میخواهم بدانم پدر این پسر آرام، محجوب و باهوش چه کسی است. ابتدا که فکر کردند من برادر محمد هستم و به من گفتند که ما پدر محمد را به مدرسه دعوت کردهایم، شما چرا آمدید و پس از آنکه متوجه شدند، پدرمحمد هستم، به دلیل ادب و شخصیت محمد از من تشکر کردند.
محمد همیشه به من میگفت که پدر دعا کن که شهید شوم. بارها به او میگفتم که پسرم چطور میتوانم برایت دعا کنم که در کشور جنگ شود تا به جبهه بروی و شهید شوی و امروز شاهد هستم که چطور محمد به سوریه رفت و در خان طومان شهید شد. امروز این جوانان در دوره و زمانی در سوریه شهید شدند که در جامعه هر کسی به فکر خود است. ای کاش بفهمیم که جوانان برای چه هدفی رفتند. اگر امروز جامعه به این نقطه رسیده به دلیل دورشدن از قرآن، کمترقناعت کردن و دورشدن از ائمه اطهار بوده است. محمد سال آخری بود که لیسانش را گرفته و مسئول حراست فرودگاه پیام بود. در آن سن همسر و فرزند داشت. هرروز به ما سر میزد و از او خواستم تا هوای پدر پیرم را هم داشته باشد که محمد یک روز در میان به پدرم سرمیزد و کارهایش را انجام میداد. همچنین محمد یک اسب داشت که اسب سواری میکرد.
محمد همه چیز را روی زمین گذاشت و رفت
جامعه قرآنی یعنی نظم و ترتیب. محمد برنامهریزی خوبی برای زندگیاش کرده بود. اسبسواری، شنا، استخر، کوهنوردی میکرد. او از ته دل معتقد بود که سرباز امام زمان(عج)، همیشه باید به لحاظ جسمانی آماده باشد. محمد معتقد بود، انسان هرکاری که میکند باید به نحو احسن انجام دهد. فرماندهاش، از دوستانم بود و چون میدانست که محمد، همسر و دختر دارد، اجازه رفتن به او نمیداد اما یک روز زمانی که فرمانده به مرخصی رفته بود، محمد امضای رفتنش به سوریه را میگیرد. محمد همه کار کرد تا بلاخره راهی سوریه شد و بلاخره قسمتش شهادت بود. محمد به نسبت سنش همه چیز داشت؛ کار خوب، همسر عالی، دختر سالم و صالح؛ اما همه اینها را گذاشت و رفت. محمد رفت تا به فرمان و حکم قرآن لبیک بگوید. درواقع او به جایی رسید که اعلیتراز اینجاست. ما همیشه میدانستیم که او شهید خواهد شد و سرانجام شهید شد. در دورهای از زندگیمان، خانه دو اتاق خوابه داشتیم که همسرم در یکی از این اتاقها به آموزش قرآن برای کودکان میپرداخت. چندسال پیش که میخواستیم طبقه پایین را اجاره دهیم، یکی از همان کودکان که امروز مادر سه فرزند بود، ما را شناخت و بدون آنکه خانه را ببیند، چندسالی مستأجرمان بود.
یکی از دوستانش برایمان تعریف میکرد که محمد در شب شهادتش به دوستش گفت که همه دل کنده است حتی از دخترش حلما و او را به خدا سپرده است. به نظرم قرآن انسان را به رستگاری میرساند. زمانی که محمد کودک بود به او گفتم دلی که از خدا بترسد، از هیچکس نمیترسد و دلی که از خدا نترسد، از همه خواهد ترسید. همیشه به او تأکید میکردم که خدا تو را بیشتر از من دوست دارد و همیشه حافظت خواهد بود و او همانی است که صلاح انسان را بهتر میداند و حافظ فرزندت خواهد بود.
خبرشهادتش را شبکههای ماهواره اعلام کردند
نحوه خبردارشدن شهادت محمد بسیار متفاوت بود. یک روز یکی از دوستان به ما گفتند که محمد کجاست و ما گفتیم که حالش خوب است اما آنها گفتند که محمد را در شبکه تلویزیونی ان بی سی (NBC) نشان دادهاند که شهید شده است. ما چندان توجهی نکردیم اما دوباره فردایش چند نفر دیگری هم به ما گفتند که شبکههای ماهوارهای محمد را نشان دادهاند که در سوریه شهید شده است. شب شهادت محمد، آقایی به خوابم آمدند و سنگ فیروزه درشت و گران قیمتی را به من هدیه دادند. سنگ بسیار زیبایی بود. از آقا پرسیدم که این سنگ اصل است و گفتند که بله این سنگ اصل است. آنجا بود که به دلم افتاد که محمد شهید شده است. دو روز پیش از اعزامش محمد با دخترش عکس گرفت و این عکس را حلما بسیار دوست دارد تا جایی که اجازه نمیدهد کسی به آن عکس دست بزند.
محمد بدون حقوق به سوریه رفت
محمد بدون حقوق از محل کارش مرخصی گرفت و به سوریه اعزام شد. به دلیل آنکه مرخصیاش بدون حقوق بود، پس از شهادتش، شش ماه حقوقش متوقف شد و تا کنون بیمهاش بسته شده است. زمانی که دلیل را جویا میشویم، میگویند چون محمد درخارج از کشور شهید شده است، چیزی به او تعلق نمیگیرد. محمد در هیأتمان مداحی میکرد و آنقدر صدایش زیبا بود که حین مداحی، سکوت خاصی برقرار میشد. او یک روز متوجه شد که خانمها در هیأت صدایش را می شنوند و به آن اقبال دارند، از آن روز دیگر او مداحی نکرد. ۷۰ ماه در جبهه بودم. ای کاش جامعه به ویژه جوانان قدر شهدا را بدانند و متوجه شوند که شهدا برای چه به جبهه رفتند و شهید شدند. مردم باید به این درک برسند که شهدا برای پول نرفتند، آنها همه چیز را گذاشتند و به حکم قرآن لبیک گفتند. محمد به زمان بسیار اهمیت میداد و خوش قول بود. برای هیأت به او گفته بودیم که رأس ساعت هشت مداحیاش را شروع کند و او رأس ساعت کارش را انجام میداد با وجود آنکه هیأت خالی بود، اما پس از آغاز مداحیاش، هیأت مملو از جمعیت میشد.
قرآن، الگوی شهدا بود
درادامه مادرشهید اینانلو اظهار کرد: ما هرچه داریم از قرآن و ائمه اطهار است. الگوی شهدای ما قرآن و ائمه اطهار بود. محمد قاری قرآن بود و در مراسمهای هیأتی که در منزل داشتیم، قرآن و زیارت عاشورا تلاوت میکرد. وی افزود: محمد جزء سی قرآن را حفظ بود. خوشرویی و مهماندوستی از ویژگیهای بارزش به شمار میرود. او ۱۵ دی ماه سال ۹۴ به سوریه اعزام شد و در ۲۱ دی ماه همان سال در خان طومان به شهادت رسید. گفتنی است؛ شهید محمد اینانلو متولد ۱۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ است که در ۲۱ دی ماه ۱۳۹۴ در خان طومان سوریه به شهادت رسید.
سوابق شغلی و مدارک:
🌸دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه آزاد کرج
🌸دارای مدرک آتش نشانی و نجات فرودگاهی (course111)
🌸دارای گواهی دوره ویژوال بیسیک
🌸دارای مدرک روزنامهنگاری و گرافیک مطبوعاتی توانا (خبرگزاری فارس)
🌸مسؤل حفاظت فیزیکی حراست شرکت خدمات هوایی و منطقه ویژه اقتصادی پیام
🌸دارای کمربند آبی هنر رزمی هاپکیدو
🌸دارای گواهینامه دوره تخصصی فرماندهان دسته ویژه
🌸مسوول اطلاعات وعملیات گردان امنیتی امام علی (ع)
🌸فرمانده پایگاه سید الشهدا
🌸فرمانده دسته ویژه گردان ۱۰۶عاشورا(گردان نمونه سال 86)
🌸جانشین عملیات حوزه ۴۱۳شهید بهشتی
🌸مسوول اطلاعات عملیات گردان تکاور حمزه سیدالشهدا
🌸مربی دوره های آموزش جنگ شهری ، آموزش راپل و کوهستان ، آموزش سلاح کشی ، آموزش رهایی گروگان ، آموزش اطلاعات ، آموزش تخصصی سلاح های جدید مثل ام۱۶ ، زندگی در شرایط سخت
🌸خادم الشهدا امام زاده طاهر
🌸دارای حکم قهرمانی دفاع شخصی(هاپکیدو whc)
برچسب: بادیگارد شهید محمد اینانلو شهید اینانلو شهید محمد اینانلو شهید مدافع حرم محمد اینانلو
توسط احمد کربلایی زادهدر تاریخ
بسم الله الرحمن الرحیم
” شهدا زنده اند و نزد خدا روزی می خورند ”
امروز ۱۴۰۰/۶/۱۷شمسی و یکم صفر پیکر شهید محمد اینانلو در منطقه خانطومان سوریه با آزمایش دی ان ای شناسایی شد