بیست و یکم آبان ۱۳۴۴، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمد، رستوران دار بود و مادرش ، زهرا نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند. شهيد امير عباسي شاگرد بسيار شايسته و مؤدبي بود بطوريكه تمام معلمان آن مدرسه از رفتار او همواره تعريف و تمجيد مي كردند او از لحاظ اخلاقي و تحصيلي در سطح بالايي بود و همواره سعي مي كرد كه با همكلاسي هايش رابطه دوستانه برقرار نمايد و معلمان به او مي گفتند كه تو پسر نيك كردار و نيك پنداری هستي. معمولا اوقات فراقت خود را به مطالعه كتابهاي معنوي و ديني همچون اسرار شگفت انگيز (شهيد دستغيب) فاطمه، فاطمه است (دكتر شريعتي ) و قرآن و نهج البلاغه و غيره صرف مي كرد و بعضي از مواقع در مسجد كار و بنايي انجام داده و كمك مي كرد.
او به پدر و مادر شديداً عشق مي ورزيد و يك خواهر زاده اي داشت كه حدود پنج سال داشت و به او شديداً علاقه داشت و دست او را گرفته و به مسجد مي آورد و مي گفت كه بايد به او نماز بياموزيم تا او فردي مؤمن بار بيايد و معتقد به دين، بزرگ شود.او در عين حال كه آرام و ساكت بود فردي پر جنب و جوش و پر تلاش بود. در سال 57 كه او حدوداً 13 ساله بود و در تظاهرات شركت نموده و در خيابان ها لاستيك ماشين آتش زده و بر ضد رژيم شعار مي دادند نيروهاي رژيم پهلوي با باتوم شديداً به كمر او زده و او تا مدتها از درد كمر مي ناليد. شهيد مفقودالاثر امير عباسي بيشتر به مادر علاقه داشت و او را مظلومترين و بهترين و بي رياترين فرد مي دانست كه او را در دامن خود پرورده بطوريكه از شادي مادر خود شاد و از ناراحتي او هميشه ناراحت مي شده است و مادر را با فرشتگان آسماني مقايسه مي نمود.
رفتار او بسيار خوب بود او از هر حالتي كه بگویيم با تمام بچه هاي ديگر فرق داشت روحيه اي آرام و ساكت و منطقي و مطيع كه در كمتر كسي همه اين خصوصيات را مي توان سراغ گرفت. بعد از پيروزي انقلاب ما در او احساس كرديم كه رفتار و شخصيتش در حال تغيير و تحول است زيرا او راهي را كه انتخاب نموده بود به درستي شناخته و به همين دليل تا پاي جان از راه و هدف و اعتقادش دست بر نداشت تا به ديار باقي شتافته و خونين بال به سوي معشوقش بال و پر گشود و خونين بال به او پيوست. او اوقات فراغتش را در مسجد و ورزش پرداخته و به مطالعه كتابهاي مذهبي مي پرداخت. رابطه شهيد با خويشاوندان و همسايگان خوب بوده و به تمام خانواده عشق مي ورزيد ولي امام خميني را بيشتر از همه دوست داشت تا جایيكه عكس او را به روي تمام كتابهايش چسبانده بود او از شخص خاصي بدش نمي آمد ولي از غيبت كردن به شدت بيزار بوده و اگر در مجلسي غيبت مي كردند مجلس را ترك مي گفت و به آنها تذكر مي داد كه غيبت كردن حرام است. در سال سوم تجربي بود كه ثلث اول امتحانات را داده و سپس روانه جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد شهيد امير عباسي هنگام مشكلات دعا نموده و به نماز مي پرداخت. آرزويش تنها شهادت در راه خدا بوده و دوست داشت در صورت شهيد نشدن پزشك شود. او همواره سعي مي كرد به عنوان خط شكن در خط مقدم جبهه حاضر شده و یا در پشت جبهه در سنگر مساجد به فعاليت مشغول باشد.
برچسب: امیر عباسی شهید امیر عباسی شهید عباسی
نقد و بررسیها
هیچ دلنوشته ای برای این شهید نوشته نشده است.