صبح روز پانزدهم اردیبهشت سال 1345 بود که محمدرضا در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. از همان کودکی پسری سر به راه و دین دار بود . 14 سالش بود که دشمن شروع به تجاوز به خاک ایران کرد و او با اینکه در سن و سال کمی بود ، علاقه زیادی به جنگ و شهادت داشت . هرچه به پدر و مادرش اصرار می کرد که رضایت نامه را امضا کنند ، آنها به علت کم سن بودن وی این کار را نمی کردند . خلاصه یک روز محمد رضا با خوشحالی ازمسجد برگشت و به پدر و مادرش گفت که امام فرمودند بدون اجازه والدین هم می توان به جبهه رفت. روزی محمدرضا به قصد رفتن به جبهه با چند تن از دوستانش عازم پادگان امام حسین (ع) شد و این خبر به گوش پدر و مادرش رسید . آنها نیز به دنبال او به آنجا رفتند تا وی را به خانه بیاورند. از اطلاعات پادگان محمدرضا را صدا زدند ولی او نیامد . بالاخره پیغام داد که اگر من را به خانه نبرید ، بیرون می آیم . پدر و مادر دیگر دلشان نیامد وی را باز گردانند و به این ترتیب محمد رضا به پیش پدر و مادر آمد و خداحافظی نمود .
18 سالش بود که با دختر نجیب همسایه عقد کردند و در طی نامزدی نیز از جبهه و جنگ دست نمی کشید و مدام در حال جنگ بود . بعد از یکسال و نیم خدمت مقدس سربازی قرار بود طبق قانون ، 6 ماه آخر را در شهر خودش خدمت کند ولی او در جواب مادر می گفت : من با نامزدم قرار گذاشته ایم که تا آخرین لحظه خدمتم را در جبهه بگذرانم و او نیز قبول کرده است و بعد به مادرش گفت : مادر اگر چیزی بگویم ناراحت نمی شوی ؟ مادرش گفت : بگو و او گفت؟ خداوند به تو 4 پسر داده ، آیا نمی خواهی یکی از آنها را در راه امام حسین بدهی ؟ و این حرف او به حقیقت پیوست و محمدرضا در سن 20 سالگی به فیض شهادت نائل آمد. او در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه در تاریخ 1365/10/21 به لقاء پروردگار پیوست و پیکر مطهرش پس از حدود ده سال شناسائی و کشف شد و در تاریخ 1375/04/22 با تشییع باشکوهی در بهشت زهرا (س) در جوار سایر شهیدان دفاع مقدس به خاک سپرده شد .
برچسب: شهید خوشبخت شهید محمدرضا خوشبخت محمدرضا خوشبخت
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم رب الشهداء والصدیقین
با سلام و درود به امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی و با سلام به خانواده عزیزم ، حال که این وصیت نامه را می نویسم چند روزی به شروع عملیات بزرگ نمانده و من خوشحال و شادمانم از اینکه خداوند به من توفیق جهاد در راه خودش را عطا کرد و من هم اکنون در کنار دیگر برادران رزمنده ام آماده نبرد با بعثیان می باشم .
پدر و مادر عزیزم نمی دانید در بین بچه ها چه شور و شوق عجیبی پیدا شده و همه یکدیگر را در آغوش می گیرند و همدیگر را می بوسند . همه چهره ها دگرگون شده و همه آماده رفتن به نزد پروردگار خویش هستند و همه آماده فدا شدن و جان باختن در راه اسلام و قرآن هستند و می خواهند انشاالله راه کربلا باز و زیارت بارگاه امام حسین (ع) را به شما امت شهید پرور عطا کنند . انشاالله پدر و مادر عزیزم اگر خدا لطفی به من حقیر کرد و مرا بسوی خود فراخواند و مرا ازاین دنیای فانی برگرفت و به جهان هستی و همیشگی برد و من به شهادت رسیدم ، هیچ نگران نباشید چون در این دوره زمانه مرگ عادی ننگ است . پس خوشحال و خندان باشید و فقط چمدانها را بسته آماده زیارت بارگاه حسینی باشید و من هم خودم به دیدار امام حسین (ع) می روم .
مادر عزیزم از شهادتم ناراحت نباش و از زحمات چندین ساله شما تشکر می کنم و از اینکه نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم مرا ببخشید و حلالم کنید و اگر خواستید گریه کنید فقط برای مظلومیت امام حسین (ع) و اسیری زینب (س) گریه کنید . چون این گریه ها همه اش دشمن شکن هستند .
پدر و برادرانم ، از شما هم معذرت خواهی می کنم که نتوانستم برای شما پدر عزیز فرزند خوب و برای شما برادرانم برادر خوبی باشم . شما هم مراحلال کنید فقط خواهش من از شما این است که بعد از شهادتم بدهی هایم را بپردازید و از آنها عذر خواهی کنید که نتوانستم زودتر بدهی ام را بپردازم و خمس مابقی دارایی اندکم را بدهید . و باقی مانده در اختیار پدرم می ماند که در راه اسلام خرج کند و تنها وصیت من به شما این است که امام را یاری کنید و فقط گوش به فرمان او باشید و یک لحظه او را تنها نگذارید و به خانواده شهدا سر بزنید و رابطه برقرار کنید .
خانواده عزیزم خصوصا پدر و مادر عزیزم از اینکه بدون اذن و اجازه شما آمدم مرا ببخشید و قول می دهم اگرشهید شدم شما را شفاعت کنم و جبران زحمات شما را بنمایم . پس خوشحال باشید و از من راضی باشید ( انشاالله که هستید ) تا من آسوده خاطر باشم و با توپدر مهربانم سخنی دارم به برادر هایم بگو رو به مسجد و بسیج پا بگذارند که رضایت خدا و خلق خدا دراین است .
در پایان وصیت نامه ، از تمام دوستان ، آشنایان ، فامیلها و نزدیکان خود خداحافظی می کنم و از تمامی آنها حلالیت می طلبم و از آنان التماس دعا دارم . امام را دعا کنید . امام را دعا کنید .
پدر، مادر ، خواهر و برادر ، همگی شما را به خدا می سپارم و شما را به بسیج و مسجد و نماز جمعه دعوت می کنم .
نقد و بررسیها
هیچ دلنوشته ای برای این شهید نوشته نشده است.