تخفیف‌ها و قیمت جشنواره‌ها در قیمت فروش در نظر گرفته نمی‌شود
توجه : برای فیلتر کردن نمایش ها در نمودار بر روی عنوان هریک کلیک کنید .

شهید غلامرضا کریمی فردShahid Gholamreza Karimifard

محل خدمت: بسیج مستضعفین شناسه ایثار شهید : 6600442 دسته: ,

این شهید بزرگوار در نهم فروردین 1348 ، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش عباس، کاشیکار بود و مادرش،فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم تیر 1365 ، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و تن شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

تلاوت سوره مبارکه الرحمن به نیت این شهید

تماس بگیرید

166 بار دیده شده مقایسه

این شهید بزرگوار در نهم فروردین 1348 ، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش عباس، کاشیکار بود و مادرش،فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم تیر 1365 ، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شکم و تن شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

برچسب:
اطلاعات کلی
نام و نام خانوادگی

غلامرضا کریمی فرد

نام مستعار

نام پدر

عباس

تاریخ تولد

1348/10/09

سن

17

تاریخ شهادت

1365/04/28

محل شهادت

جزیره مجنون

شهادت در عملیات

نحوه شهادت

حوادث ناشی از درگیری

مزار شهید

بهشت زهرای تهران
قطعه 53 ردیف 118 شماره 13

درصد جانبازی

محله

ابوذر

اطلاعات سازمانی
حوزه بسیج

251 علی بن ابیطالب علیه السلام

محدوده پایگاه

پایگاه فعالیت

پایگاه مقاومت بسیج شهید سلطانی

مسجد فعالیت

مسجد صاحب الزمان عجل الله

یگان خدمت

نیروی مقاومت بسیج

سمت و رتبه

رزمنده

رسته خدمت

ویژگی های شهید
فرهنگی مذهبی

ورزشی

شغلی

دانش آموز

تحصیلات

دوم راهنمایی

رشته تحصیلی

محل تحصیل

تصاویر شهید

تصاویر تشیع پیکر شهید

تصویر مزار شهید

شهید غلامرضا کریمی فرد
تصویر مزار شهید غلامرضا کریمی فرد

خاطرات شهید

1) برادر کشانی می فرمايند: این شهيد از آن شهدايي بودند که خیلی محجوب بودند و خيلي كم حرف و خيلي پر كار بودند ایشان مدت زیادی معاون تدارکات پايگاه بودند و دير وقت به خانه مي رفتند روزي به خانه رفته و مي بينند كه پدر و مادرش خواب هستند و ایشان براي آنكه مزاحم خواب آنها نشود تا صبح پشت درب منزل مي خوابند و صبح كه پدرشان به سر كار مي رفتند ايشان را در پشت درب منزل در خواب ديده و بلندش نموده و به منزل مي برند.

2) خبر شهادت ايشان را شهيد سيامك صالحي به من (محمد كشاني) دادند يك روز صبح زود بود كه سيامك آمد و گفت كه غلامرضا در جزيره مجنون به شهادت رسيده و ممكن است جنازه اش را نياورند ولي بعدا جنازه اش را آوردند و تشييع جنازه خوبي برگزار شد.

3) برادر اكبر رادپور مي گویند:  ايشان يك بچه مظلومي بود و خود را قاطي كارها و افراد نمي كرد و بچه استان مركزي اراك بود و بسيار بچه آرام و ساكتي بود در عين حال معتقد و مؤمن به ولايت فقيه و اسلام بود.

مصاحبه با شهید

متن مصاحبه با شهيد غلامرضا كريمي فرد

با عرض سلام به پيشگاه يگانه منجي انسان ها حضرت بقيه الله الاعظم(ارواحنا فداه) و نايب بر حقش خميني كبير و رزمندگان دلاور كفرستيزمان در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل.

ما خدمت برادر غلامرضا كريمي فرد رسيديم كه انشاء الله به زودي عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل خواهند بود. تشكر مي كنيم از ايشان كه در اين مصاحبه با ما شركت نمودند و اميدواريم كه سوالاتي كه از ايشان مي شود در حد مختصر و مفيد انشاءالله پاسخ گو باشند.

سوال ) برادر غلامرضا كريمي فرد شما كه بزودي عازم جبهه ها هستيد مي خواستم ابتدا خودتان را به طور كامل معرفي كنيد. و هدف و انگيزه خودتان را از رفتن به جبهه ها بيان فرماييد؟

جواب ) بسم الله الرحمن الرحيم، اينجانب غلامرضا كريمي فرد، محصل دوم راهنمايي مدرسه ابوذر، انگيزه بنده از اين كه به جبهه مي روم اين است كه به فرمان امام لبيك بگويم و وظيفه شرعي خود دانستم و نمي‌توانستم ببينم رزمندگان ما در جبهه هستند و من در اينجا در آرامش باشم به همين دليل بسوي جبهه ها شتافتم تا بلكه بتوانم دِين خود را به امام و ملت مسلمان ايران ادا كنم.

سوال ) عراق در چه روزي به ايران حمله كرد و آيا شما در آنروز خاطره اي در ذهنتان باقي مانده يا نه و آيا از حمله هوایي عراق به فرودگاه تهران خاطره اي داريد؟

جواب ) من در آن موقع به علت اينكه كوچك بودم نمي توانستم درست درك كنم و چيزي به ياد نمي‌آورم.

سوال ) عراق با چه انگيزه اي به ايران حمله كرد در صورتي كه تازه انقلاب اسلامي شكل گرفته بود و بايد مراحل سازندگي را شروع مي كرد؟

جواب ) چون فكر مي كرد كه انقلاب اسلامي هنوز به طور كامل استوار نشده و مي تواند با حمله به ايران اين انقلاب را از بين ببرد، ولي نمي دانست كه ايران داراي رهبر است و چون خود ملت ايران انقلاب كرده بودند خود ملت انقلاب را نگه مي دارند و عراق فكر مي كرد كه مي تواند اين انقلاب را با سلاح و ديگر وسايل از پا در بياورد، ولي ملت ايران تا آنجا كه توانستند خودشان از اسلام دفاع كردند.

سوال ) عراق روي چه حسابي به ايران حمله كرد، زيرا هم جمعيت و هم مساحت ايران سه برابر عراق مي باشد و ايران صد درصد قدرت بيشتري بر بعثيون داشتند و آيا فكر مي كنيد كه عراق به تنهايي به ايران حمله كرد و يا كساني ديگر به پشتيباني او آمدند؟

جواب ) آمريكا و كشورهاي ديگر مثل فرانسه و كويت مي خواستند كه عليه اين انقلاب كاري بكنند ولي چون بطور مستقيم نمي توانستند كاري بكنند، با طرفداري از عراق به ايران حمله كردند كه شايد بتوانند انقلاب را از پاي درآورند و آنها هر چقدر هم توانستند سلاح و مهمات به عراق دادند و عراق فكر مي كرد كه با اين سلاح ها و مهمات ها كه به او مي دهند با انقلاب اسلامي مي تواند مبارزه كند و انقلاب را از بين ببرد ولي نتوانست كاري بكند و شكست خورد.

سوال ) در دنيا شاهد هستيم كه انقلابات زيادي شده و در تاريخ هم ثبت شده است منتهي اين انقلاب ايران علاوه بر اينكه شرق و  غرب دشمنش هستند، مي بينيم كه مرتجعين منطقه هم دشمن اين انقلاب شدند دليلش چيست؟

جواب ) چون ملت ايران شعار نه شرقي و نه غربي جمهوري اسلامي را سر مي دهند و معناي آن اين است كه نمي‌خواهد به قدرت هاي كمونيستي شرقي و به قدرت هاي استعماري غربي وابسته باشيم، بلكه مي خواهيم كه قرآن و قوانين قرآن را پايه كشور خودمان قرار دهيم و از اسلام حمايت كنيم و نمي خواهيم كه استعمارگران شرق و غرب بر ما حكومت كنند و انشاء‌الله دست همه آنها را كوتاه خواهيم كرد.

سوال ) چه خاطره اي از 22 بهمن سال 57 كه روز پيروزي انقلاب اسلامي ايران است داريد و جامعه را در آن روز چگونه حالتي ديديد؟

جواب ) بله، درست آنروز به خاطرم نمي آيد، ولي يك روز ديگر بود كه فكر مي كنم روز پيوستن ارتش به ملت بود و من در آنروز با پدرم به راهپيمایي رفته بودم كه ديديم يك سربازي آمد و به مردم پيوست و ملت هم خيلي خوشحال شده بودند و سربازان را در بين خود جاي مي دادند.

سوال ) آيا شما از روز ورود امام امت به ميهن و فرار شاه خائن از كشور خاطره اي داريد؟

جواب ) من در زمان انقلاب كوچك بودم ولي خوب آنروز يادم هست كه امام به تهران آمدند، همه جنب و جوش داشتند و چون تلويزيون مي خواست تصوير امام و سخنراني امام را پخش كند تمام مردم سعي مي كردند كه زودتر به خانه بروند و به پاي تلويزيون و سخنان امام را كه در بهشت زهرا بود گوش دهند.

سوال ) آيا شما با خانواده تان به استقبال امام رفتيد يا خير؟

جواب ) من نتوانستم بروم ولي پدرم رفت.

سوال ) چرا شاه هرچه بيشتر مردم ايران را به قتل مي رساند مردم بيشتر در صحنه حاضر مي شدند و بيشتر شعار نه شرقي و نه غربي را تكرار مي كردند و مرگ بر شاه مي گفتند و جمهوري اسلامي را خواستار بودند؟

جواب ) دليلش اين بود كه ملت ايران مي ديدند كه شاه و دژخيمان شاه، ملت را به خاك و خون مي كشند ولي ملت از اين چيزها باكي نداشتند و هرچه بيشتر شهيد مي شدند جنب و جوش مردم بيشتر مي شد و تلاش  مي كردند تا هر چه زودتر اين رژيم شاهنشاهي را از بين ببرند و جمهوري اسلامي را برقرار سازند.

سوال ) امام امت پس از ورودشان به ايران و در مزار شهداي انقلاب سخنراني مفصلي ايراد كردند شما اگر  تكه هايي از سخنراني  امام را به خاطر داريد براي ما بيان كنيد؟

جواب ) من فقط اين كلمه را مي توانم بگويم كه امام در آن سخنراني با صداي بلند فرمودند: « كه من در دهان اين دولت مي زنم من با همكاري ملت دولت تعيين مي كنم »، مردم از شنيدن اين كلمه شاد شدند و تكبير گفتند.

سوال ) چرا امام ما اينقدر قاطع و به قول معروف با نفس مطمئن صحبت مي كرد؟

جواب ) چون مي دانستند كه ملت با امام هست و با جمهوري اسلامي هست و شاه و ديگران هيچ كاري نمي توانند بكنند چون دست شاه و بيگانگان از سر ايران كوتاه شده بود.

سوال ) شما نسبت به بازرگان و بني صدر چه نظري داريد؟

جواب ) نظر من نسبت به اين دو نفر اين است كه هيچ كدام اينها درست نيستند، چون بني صدر كه خودش ثابت كرد و با آن همه من من گفتنش نتوانست كاري بكند و هيچ كاري نمي كرد، مثلاً در جبهه هاي جنگ در اوايل جنگ بود كه به سپاه هيچ مهمات و اسلحه اي نمي دادند و به همين خاطر آنها نمي توانستند پيشروي كنند و شهرهايي مانند خرمشهر را از دست داديم و شهيدان زيادي هم داديم و بازرگان هم دست كمي از بني صدر نداشت.

سوال ) شما چه صحبتي براي رهروان راه بني صدر و بازرگان و رجوي كه در داخل و خارج كشور هستند داريد؟

جواب ) من مي گويم كه هيچ غلطي نمي توانند بكنند و اگر مي توانند دست از اين كارها بردارند و توبه كنند كه اين كارها عاقبت خيري نخواهد داشت و خداوند تمام آنها را به جزاي خودشان خواهد رساند و از خدا مي‌خواهم كه اگر قابل هدايت نيستند ريشه شان از روي زمين كنده شود.

سوال ) ميدانيد كه شعار آنها اسلام راستين است همين بني صدر و بازرگان و رجوي و رهروانشان، مي بينيد كه هميشه مي گويند كه ما مي خواهيم اسلام راستين را برقرار كنيم، پس چرا مردم اينگونه آنها را از خودشان طرد مي كنند و از خودشان دور مي كنند؟

جواب ) چون آنها خودشان ثابت كردند با كارهاي خودشان كه نمي توانند چنين كاري بكنند و اسلام راستين را برقرار كنند آنها فقط اين كلمه را مي گويند تا بتوانند ملت را زير سلطه خودشان بگيرند و به ملت ايران نشان دادند كه آنها اصلاً اسلام راستين را نمي خواهند، آنها چيز ديگري را مي خواهند و آن فقط، حكومت است كه بر ملت حكومت كنند و به چپاولگري بپردازند.

سوال ) شما دليل اين كه ملت اينگونه با امام بيعت كردند و جان خودشان را در طبق اخلاص قرار مي‌دهند و با يك اشاره كوتاه امام اينگونه به جبهه ها لبيك گويان مي روند چيست و فكر مي كنيد روي چه حسابي است كه ملت اينگونه از فرمايشات امام عزيزمان استقبال مي كنند؟

جواب ) چون ملت خودشان انقلاب كرده اند و مي خواهند خودشان روي پاي خودشان بايستند و اسلام را برقرار كنند و چون در همان زمان انقلاب، رهبري امام خميني را قبول كردند و به همين دليل تا آخرين قطره خونشان با امام هستند و به فرمان امام لبيك مي گويند و به جبهه هاي جنگ مي شتابند تا بتوانند اسلام را ياري بكنند.

سوال ) شما چه صحبتي براي مردم پشت جبهه داريد؟

جواب ) آنهايي كه در پشت جبهه هاي جنگ هستند هركدام كه مي توانند اگر توانایي بدني دارند به جبهه بروند و در جبهه ها شركت كنند و اگر هم توانايي بدني ندارند در پشت جبهه به تبليغات خودشان و يا با كمك هاي مالي خودشان رزمندگان را ياري كنند تا هرچه زودتر اين جنگ به پايان برسد و تمام رزمندگان صحيح و سالم به آغوش خانواده هايشان بازگردند.

سوال )‌ آيا شما را كسي اجبار كرده كه به جبهه برويد يا با ميل و رغبت خودتان هست كه مي خواهيد به جبهه اعزام شويد؟

جواب ) من چون وظيفه شرعي خودم ديدم به جبهه رفتم و هيچ كس مرا به اجبار به جبهه نفرستاد و چون وظيفه خودم ديدم كه اماممان گفته بودند كه وظيفه شرعي هر كس است كه اگر توانايي دارد به جبهه ها بشتابد و چون ديدم كه توانایي بدني دارم و مي توانم به جبهه بروم خواستم كه خودم به جبهه بروم.

سوال ) شما از آن لحظه اي كه عازم جبهه ها هستيد و پا بر روي قطار به سوي جنوب و غرب حركت مي كنيد در شما چه احساسي به وجود مي آيد؟

جواب ) من احساس شادي مي كنم كه به جبهه مي روم تا دين اسلام را ياري كنم و بتوانم حافظ خون شهيدان باشم و اسلحه آنها را از روي زمين بردارم و راه آنها را ادامه بدهم تا پيروزي نهایي.

سوال ) شما تا امروز چه مدتي در جبهه ها حضور داشته ايد؟

جواب ) من تا امروز مدت 5 ماه در جبهه هاي كردستان بودم و حدود 15 روز در جبهه جنوب حضور داشتم.

سوال ) شما جبهه را چگونه جايي يافتيد؟

جواب ) جبهه ها واقعاً يك دانشگاه است، دانشگاه معنوي و انسان سازي كه روح انسان در آنجا ساخته مي شود در آنجا معنويات انسان بالا مي رود و انسان در آنجا همه چيز را مي يابد، خداي خودش را نيز مي يابد و واقعاً نقش خدا  را در جبهه ها مي بيند و در آنجا قدرت خدا را احساس مي كند.

سوال ) آيا زمينه خودسازي را شما براي خودتان فراهم يافتيد يا خير؟

جواب )بله من در آنجا ديدم كه برادران با خلوص نيت كار مي كنند و من هم سعي كردم خودم را در آنجا بهتر بسازم.

سوال ) شما فرق جبهه هاي ايران و جبهه هاي عراق را در چه مي بينيد؟

جواب ) فرق بين جبهه هاي عراق با جبهه هاي ما در اين است كه درجبهه ما تمام ملت ما تمام رزمندگان ما با اشتياق و با دلخواه خودشان به جبهه ها رفتند ولي وقتي كه اسراي عراقي را مي گيريم آنها را به اجبار به جبهه ها آورده اند و آنها با ما به اجبار جنگ مي كنند و اگر هم به جبهه نيايند در همان جا اعدامشان مي كنند ولي ما به دلخواه خودمان و با ايمان به خدا به جبهه ها مي رويم و دين خودمان را كه همانا اسلام است، ياري مي كنيم تا بتوانيم دست تمام دشمنان را از اسلام و مسلمين كوتاه كنيم.

سوال ) شما چه پيامي براي كافران ملحد بعثي داريد كه در جبهه هاي مقدم با رزمندگان اسلام در ستيزند؟

جواب ) پيام من به آنها اين است كه از كارهاي خودشان دست بردارند و به سوي رزمندگان اسلام بيايند و تسليم رزمندگان اسلام شوند و كفار را ياري نكنند كه عاقبتشان خوب نخواهد بود.

سوال ) شما حرم آقا ابا عبداللهu را كه تاكنون بسيار از زبان ها و در مداحي ها و غيره شنيده ايد آنجا را چگونه جايي براي خودتان توصيف مي كنيد الان كه شما به آنجا قدم نگذاشته ايد و فكر مي كنيد آنجا چگونه جایي است و تا چه حد مشتاق ديدار حرم شش گوشه آقا ابا عبدالله الحسين u هستيد؟

جواب )‌ ما براي اين به جبهه ها مي رويم و با دشمنان مي جنگيم تا بتوانيم كربلا را آزاد كنيم و به زيارت قبر شش گوشه آقا ابا عبداللهu برويم انشاءالله كه به آنجا مي رويم و خودمان را در آنجا بهتر مي سازيم و به سوي قدس     مي رويم و قدس را آزاد مي سازيم.

سوال ) حالا براي رسيدن به اين مقصد شما فكر مي كنيد چه مشكلاتي را بايد تحمل كنيم؟

جواب ) مشكلات فراواني سد راه انسان است كه بايد آنها را از جلوي پايمان برداريم تا بتوانيم به جلو برويم و به كربلا برسيم و مشكلات جنگ چيزهايي ديگر است كه از سوي دشمنان اسلام تهديدمان مي كند ولي خوب با صبر و مبارزه با آنها مي توانيم به كربلاي حسيني برسيم.

سوال ) در اين راهي كه شما قدم رنجه فرموديد و عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل خواهيد بود احتمال هر اتفاقي هست و همينطور مي بينيم جان بركفان بسيجي،‌ جان را بر كف دست قرار مي دهند مخلصانه و عاشقانه به سوي جبهه ها مي شتابند و در اين راه احتمال رسيدن به شهادت برايشان وجود دارد من از شما مي خواهم كه راجع به شهيد شدن و شهادت براي ما صحبت كنيد؟

جواب ) صحبت درباره شهادت چيز ساده اي نيست كه من بتوانم راجع به اين كلمه چيزي بگويم، فقط اين را مي دانم كه شهيد شدن در راه خدا آنقدر اجرش بالاست كه ما همه آرزوي شهادت در راه خدا را داريم كه خداوند نصيب ما هم بكند، انشاء‌الله.

سوال )‌ آيا شما شهادت را فناي كلي مي دانيد يا خير؟

جواب ) فنا نيست، هر كسي كه شهيد مي شود بلكه زنده است و در نزد خداست همانطور كه خداوند مي فرمايد گمان مكنيد كه شهيدان مرده اند، بلكه زنده اند و در نزد من روزي مي خورند.

سوال ) شما شايد با تعداد بسياري از برادران برخورد كرده باشيد كه با شما هم صحبت و هم راز بودند و احتمال دارد به شهادت رسيده باشند خصوصاً در بسيج پايگاه شهيد سلطاني كه ما در حدود 12 شهيد داريم شما فكر  مي كنيد كه چه كساني اصولا به شهادت مي رسند و آنها داراي چه خصوصيات اخلاقي و عقيدتي هستند؟

جواب ) كساني به شهادت مي رسند كه خالص و پاك باشند و واقعاً براي رضاي خدا و براي دفاع از اسلام و براي نجات محرومين به جبهه هاي جنگ مي روند و با دشمنان اسلام مي جنگند و آنها كساني هستند كه خالصند و ايمان قوي دارند و با تقوا هستند و آنقدر ايمانشان بالاست كه هيچ مانعي نمي تواند جلوگيري كند از رفتن آنها به جبهه آنها هستند كه جبهه هاي جنگ را نگه داشته اند و با دشمنان اسلام مي جنگند و به شهادت مي رسند.

سوال ) شما آيا مشتاق اين امر هستيدكه به كاروان شهدا بپيونديد يا خير.آيا اين لياقت را در خودتان ديده‌ايد يا خير؟

جواب ) من واقعاً مشتاق اين هستم كه به شهادت برسم ولي خوب هنوز لياقت آنرا پيدا نكرده ام كه به شهادت برسم.

سوال ) آيا شما فكر مي كنيد كه آخرين نداي شهدا در آخرين لحظات شهادت چه چيزي مي تواند باشد و آيا شما با چنين موردي برخورد داشته ايد يا خير؟

جواب ) البته من با چنين موردي برخورد نداشته ام و مسلم است كه نداي آخر شهيدان دعا به جان امام است و جنگ و دفاع از اسلام مقدس است، جنگ جنگ تا آخرين قطره خون و بايد تا آخرين قطره خونمان بجنگيم و راه آنها را ادامه بدهيم و دست از جنگ و دفاع برنداريم.

سوال ) برادر غلامرضا، معاد روز قيامت فكر مي كنيد چگونه روزي است و مقداري از آن روز براي ما صحبت كنيد؟

جواب ) معاد روز قيامت روزي است كه تمام انسانها بر مي خيزند و زنده مي شوند و نامه اعمالشان به دستشان داده مي شود و براي رسيدگي به نامه اعمالشان پيش خدا مي روند و آنهايي كه كارهاي خير و صالح انجام داده اند به پاداش خود مي رسند و آنهايي كه در كارهاي خير هم شركت نكرده اند و كارهاي شر انجام داده اند هركدام آنها كيفرشان براي  خودشان خواهد بود.

سوال ) يكي از اصول دين توحيد است شما چگونه توحيد را براي خودتان معنا كرده ايد يعني خداي خودتان را چگونه شناخته ايد؟

جواب )‌ توحيد يعني يگانگي خدا، يعني جز خداي يگانه خداي ديگري نيست و تنها خداي يگانه است و ما تنها خداي يگانه را پرستش مي كنيم و از خداي يگانه كمك مي خواهيم و خداي ديگري نيست كه توحيد همان خداي يگانه است.

سوال ) شما مقداري در مورد كلمه توبه براي ما صحبت كنيد و اين كه توابين چه اجر و قربي نزد خدا دارند؟

جواب ) توبه، خداوند گفته است كه هر موقع توبه كنيد دير نيست و توبه كردن بايد با خلوص نيت و از صميم قلب باشد هر كسي براستي توبه كند و از صميم قلب توبه كند خداوند گناهانش را خواهد بخشيد.

سوال ) شما دنيا را چگونه جایي يافتيد و چه حرفي براي اهل آن داريد؟

جواب ) دنيا مكاني است براي امتحان انسان، انسان در اين دنيا امتحان مي شود و  برنامه زندگي خود را در آخرت خواهد ساخت و حرف من در مورد اهل دنيا اين است كه با كارهاي خير برنامه زندگي خودتان را در آخرت بسازيد كه انسان با كارها و اعمال خير مي تواند خوشبختي و سعادت خود را در آن دنيا بسازد و اگر الان نجنبيم، وقتي بميريم ديگر دير است و ديگر نمي توانيم كاري بكنيم، پس از همين الان و از همين حالا كارهاي خير انجام دهيم.

سوال ) شما از شهداي اين پايگاه خاطره اي داريد؟

جواب ) در اين مدتي كه من بودم يكي شهيد امير عباسي كه مفقود الجسد هستند در ماه رمضان اينجا بودم و ايشان كلاس گذاشتند كه در اين كلاس كتاب هاي شهيد مطهري را مي آوردند و مي خواندند و ما هم استفاده مي برديم، ايشان به من مي گفت يا به برادران ديگر مي گفت كه شما شهيد مي شويد ولي با اين حرف ها مي خواست به ما بگويد كه خودش شهيد مي شود ولي خوب ما نمي فهميديم و وقتي متوجه شدم شهيد شده، فهميدم مفهوم       حرف هايش چه بوده است.

سوال ) شما چه صحبتي براي برادران بسيج پايگاه شهيد سلطاني داريد؟

جواب ) از برادران بسيج پايگاه شهيد سلطاني مي‌خواهم كه راه شهيدان را ادامه دهند و در اين جا هرچه مي توانند تلاش كنند تا پيام انقلاب اسلامي را بهتر به مردم برسانند و با مردم همكاري كنند تا انقلاب را هرچه بهتر و بيشتر به پيروزي نهايي نزديك كنند تا بتوانيم زمينه ساز ظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشيم.

سوال ) شما با چه انگيزه اي وارد بسيج شديد؟

جواب ) من با اين انگيزه وارد بسيج شدم كه بتوانم با وارد شدن به بسيج به مردم خدمت بيشتري نمايم.

سوال ) شما چه صحبتي براي مسئولين امر در پايگاه داريد؟

جواب ) صحبتم با مسئولين پايگاه اين است كه تا آنجا كه مي توانند به برادراني كه در بسيج هستند خدمت كنند آنها را در كارهايشان ياري كنند تا برادران بسيجي بيشتر در پيشرفت انقلاب تلاش كنند.

سوال ) براي امت حزب الله و امت پشت جبهه چه پيامي داريد؟

جواب ) براي امت حزب الله پيامم اين است كه هرچه مي توانند با تمام توانایيشان به جبهه هاي جنگ خدمت كنند و دست از ياري امام و انقلاب اسلامي برندارند و امام و انقلاب را هرچه بيشتر ياري كنند تا بتوانيم با همكاري و هماهنگي با يكديگر دست تمام استعمارگران شرقي و غربي را از سر مستضعفان جهان كوتاه كنيم.

سوال ) شما براي امام عزيزمان صحبتي داريد؟

جواب ) از امام عزيزمان تشكر مي كنم كه ما را راهنمايي فرمودند و رهبري انقلاب را بر عهده گرفتند و ملت را راهنمايي بيشتري فرمودند.

سوال ) شما براي خانواده خودتان و فاميل ها و دوستان اگر صحبتي داريد بفرمایيد؟

جواب ) من براي خانواده و دوستان صحبت چنداني ندارم ولي خوب از آنها مي‌خواهم كه هرچه بيشتر به اين انقلاب توجه كنند و به عمق اين انقلاب پي ببرند كه اين انقلاب براي چه پيش آمد و براي چه انقلاب كرديم تا دست استعمارگران را از سر خودمان كوتاه كنيم و دست از اسلام و مسلمين بر ندارند.

سوال ) بزرگترين آرزوي شما در اين دنيا چيست؟

جواب ) بزرگترين آرزوي من اين است كه به مردم و تمام محرومين جهان و مسلمانان جهان خدمت كنم و نه اينكه فقط براي خودم كاري بكنم، براي تمام مردم خدمت نمايم و خدمتگزار تمام مردم باشم و آرزوي من اين است كه اگر خدا خواست و توفيق بدهد به شهادت برسم.

سوال ) برادر غلامرضا كريمي فرد در پايان اگر صحبتي داريد بفرمایيد؟

جواب ) صحبت من اين است كه دست از اين جنگ برندارند و امام را دعا كنند و از خدا بخواهند كه هرچه زودتر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور كند و اسلام و احكام و قوانين اسلام را در سراسرجهان پياده كند و پرچم لااله الا الله را بر فراز تمام كشورهاي جهان به اهتزاز در آورد.     

انشاءالله

غلامرضا كريمي فرد

وصیت نامه شهید

وصيت نامه شهيد غلامرضا كريمي فرد

نمي توانستم ببينم رزمندگان ما در جبهه هستند و من در اينجا در آسايش باشم به همين دليل بسوي جبهه ها شتافتم  تا بلكه بتوانم دِين خود را به امام و امت مسلمان ايران ادا كنم.

ملت ايران شعار نه شرقي، نه غربي – جمهوري اسلامي را سر مي دهند يعني مي خواهيم قرآن و قوانين قرآن را پايه  كشور خودمان قرار دهيم و از اسلام حمايت كنيم.

ملت ايران رهبري امام خميني را قبول كردند به همين دليل تا آخرين قطره خونشان با امام هستند و به فرمان امام لبيك مي گويند و به جبهه هاي جنگ مي شتابند تا بتوانند اسلام را ياري كنند.

من چون وظيفه شرعي خودم ديدم، به جبهه رفتم و هيچ كس مرا به اجبار به جبهه نفرستاد و چون ديدم كه توانايي بدني دارم و مي توانم به جبهه بروم خواستم كه خودم به جبهه بروم.

من احساس شادي مي كنم كه به جبهه ميروم تا دين اسلام را ياري كنم و بتوانم حافظ خون شهيدان باشم و اسلحه آنها را از روي زمين بردارم و راه آنها را تا پيروزي نهايي ادامه بدهم.

جبهه ها واقعا يك دانشگاه است، دانشگاه معنوي و انسان سازي كه روح انسان در آنجا ساخته شده و در آنجا معنويات انسان بالا ميرود و انسان در آنجا همه چيز را مي يابد، خداي خودش را مي يابد و نقش خدا را در جبهه ها مي بيند و در آنجا قدرت خدا را احساس مي كند.

ما با دلخواه خودمان و با ايمان به خدا به جبهه ها مي رويم و دين خودمان را كه همان اسلام است ياري مي كنيم.

ما براي اين به جبهه ها مي رويم و با دشمنان مي جنگيم تا بتوانيم كربلا را آزاد كنيم و به زيارت قبر شش گوشه آقا ابا عبدالله u برويم انشاءالله.

با صبر و مبارزه با مشكلات ميتوانيم به كربلاي حسيني برسيم.

صحبت درباره شهادت چيز ساده اي نيست كه من بتوانم راجع به اين كلمه چيزي بگويم فقط اين را ميدانم كه شهيد شدن در راه خدا آنقدر اجرش بالاست كه ما همه آرزوي شهادت در راه خدا را داريم كه خداوند نصيب ما هم بكند  انشاءالله.

شهادت فنا نيست هر كسي كه شهيد ميشود بلكه زنده است و در نزد خداست.

كساني به شهادت مي رسند كه خالص و پاك باشند و واقعا براي رضاي خدا و براي دفاع از اسلام و براي نجات محرومين به جبهه هاي جنگ ميروند و با دشمنان اسلام مي جنگند و آنها كساني هستند كه خالصند و ايمان قوي دارند و با تقوا هستند و آنقدر ايمانشان بالاست كه هيچ مانعي نمي تواند جلو گيري كند از رفتن آنها به جبهه و آنها هستند كه جبهه هاي جنگ را نگه داشته اند و با دشمنان مي جنگند و به شهادت مي رسند.

من واقعا مشتاق اين هستم كه به شهادت برسم ولي خوب هنوز لياقت آن را پيدا نكرده ام كه به شهادت برسم.

نداي آخر شهيدان دعا به جان امام و دفاع از اسلام مقدس است. جنگ جنگ تا آخرين قطره خون و بايد تا آخرين قطره خونمان بجنگيم و راه آنها را ادامه بدهيم.

دنيا مكاني است براي امتحان انسان؛ انسان در اين دنيا امتحان مي شود و برنامه زندگي خود را در آخرت خواهد ساخت و حرف من در مورد اهل دنيا اين است كه با كارهاي خير برنامه زندگي خودتان را در آخرت بسازيد كه انسان با كارها و اعمال خير مي تواند خوشبختي و سعادت خود را در آن دنيا بسازد و اگر الان نجنبيم وقتي بميريم ديگر دير است و ديگر نمي توانيم كاري بكنيم پس از همين الان و از همين حالا كارهاي خير انجام دهيم.

در ماه رمضان مفقودالجسد امير عباسي، كلاس خواندن كتاب هاي استاد شهيد مطهري گذاشته بودند و ما نيز در آن كلاس شركت نموده و استفاده مي كرديم و او به من مي گفت كه تو شهيد مي شوي ولي با اين حرف ها ميخواست به ما بگويد كه خودش شهيد ميشود ولي خوب ما نمي فهميديم و وقتي متوجه شدم شهيد شده مفهوم حرفهايش را فهميدم.

از برادران بسيج پايگاه شهيد سلطاني مي خواهم كه راه شهيدان را ادامه دهند تا زمينه ساز ظهور آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشند.

بزرگترين آرزوي من اينست كه به مردم و تمام محرومين  و مسلمانان جهان خد مت كنم و نه اينكه فقط براي خودم كاري بكنم و آرزوي من اينست كه اگر خدا خواست و توفيق بدهد به شهادت برسم.

والسلام

لطفا پیش از ارسال دلنوشته خود درباره شهید موارد زیر را مطالعه و بررسی نمایید.

الف) متن دلنوشته شما قبل از انتشار در وبسایت ، به طور دقیق بررسی می گردد و پس از تایید با نام خودتان برای عموم منتشر می گردد. بنابراین خواهشمندیم در ارسال متن خود دقت نمایید.

ب) در صورتی که دلنوشته ارسالی شما دارای محتوایی باشد که بتوان روی آن کار بیشتری کرد ، با هماهنگی خودتان ، ویراستاران وبسایت از نظر ادبی آن را ویرایش نموده و پس از ایجاد شاخ و برگ مناسب ، نسبت به انتشار آن در بخش های دیگر وبسایت اقدام می نمایند.

ج) توجه نمایید که از انتشار محتوای دارای اصطلاحات و الفاظ نامناسب ، محتوای مغایر با قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران و هرگونه محتوایی که رنگ و بوی سیاسی و جناحی داشته باشد ، جدا معذوریم.

د) استدعا داریم که فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیش‌ از‌ حدِ معمول ، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحه‌کلید بپرهیزید. تنظیمات دقیق متن ارسالی شما توسط ویراستاران وبسایت انجام می گردد.

اولین کسی باشید که خاطره شهید می نویسد “شهید غلامرضا کریمی فرد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نقد و بررسی‌ها

هیچ دلنوشته ای برای این شهید نوشته نشده است.