شهید ابراهیم قهرمانی در مرداد ماه سال ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. در همان بدو تولد در هفت روزگی به بیماری شدیدی مبتلا شد طوری که نمی توانست شیر مادر بگیرد. خانواده اش در کنار تلاش های بسیار برای درمان او ، وی را نزد دعانویس بردند. گفته شد که این فرزند به کربلا خواهد رفت. به قدری ضعیف شده بود که دکترها از زنده ماندن او مأیوس شدند و این روند تا سه سالگی ادامه داشت. مادرش سه بار خواب نما شد و در خواب می دید که به او می گویند اینقدر گریه و زاری نکن که شفای فرزندت نزد ماست. او در سن ۹ سالگی پدرش بـزرگوارش را از دست داد و در کنار تمامی مشکلات به تحصیل ادامه داد. لیکن مشکلات اقتصادی خانواده طوری بود که او مجبور شد ترک تحصیل نماید و در شغل مکانیک ماشین های سنگین به کار مشغول شود و در این کار پیشرفت بسیار زیادی نمود. در محیط خانواده جو محبت آمیزی را ایجاد کرده و نمی گذاشت که فقدان وجود پدر عزیزش محیط خانواده را تحت تأثیر قرار دهد.
به مادر بسیار محبت می ورزید و از تواضع خاصی برخوردار بود. در محله زنـدگی به کوچکترها محبت میکرد و حامی افراد ضعیف بوده و نمی گذاشت که نسبت به آنها ظلمی روا دارند. علاقه وافری به جبهه و جنگ داشت و در فعالیت های گروهی به منظور جمع آوری کمک های مردمی برای جبهه ها شرکت میکرد و با بر و بچه های جبهه ای زیاد معاشرت می نمود. با دیدن شهادت دوستان و آشنایان خود را وارد بسیج نمود و به فعالیت پرداخت. در فعالیت های فرهنگی مسجد نیز حضور فعال داشته است. در سن ۱۶ سالگی به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام گردید. مدت ۷۵ روز در پادگان قرچک ورامین دوره آموزش نظامی را طی نموده و پس از گذراندن ۱۴ روز مرخصی پایان دوره به منطقه اعزام شد. او مدت دو ماه و نیم در منطقه عملیاتی شلمچه (کربلای ۵ ) حضور داشته و سرانجام در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با اصابت گلوله ای به شقیقه او به درجه رفیع شهادت نائل گردید و توفیق زیارت کربلا را یافت.
برچسب: ابراهیم قهرمانی شهید ابراهیم قهرمانی شهید قهرمانی
وصیت نامه شهید
شهید قهرمانی وصیتنامه خود را با این آیه کریمه آغاز نموده که: قسم به عصر که همه انسانها در ضرر و زیان به سر می برند، مگر آنها که ایمان آوردند و عمل خوب و صالح انجام دادند و توصیه به حق کردند و توصیه به صبر. و ادامه می دهد که: آنها که حقانیت خدا و صبر را صابر بودن در شدائد و مصائب دنیا دانستند و تقوی را پیشه خود ساختند، چراکه تقوی لازمه معرفت الهی است و از آخرت غافل نشدند و دین خدا را باری کردند. این شهید وارسته در باب فرهنگ شهادت چنین بیان می داردکه: در انتظار شب نشسته ام که همه عمر آرزویم بود. شب عملیات ؛ شبی که رنگش سیاهی نیست بلکه رنگ اطاعت، عبادت و سرخی شهادت به خود گرفته است در انتظارم، در انتظار اینکه فاطمه ( ﷺ ) بیاید و سر مرا در دامان خود بگیرد. در انتظارم که دشمنان را در حد توان به خون بکشانم و آنجاکه نتوانم به خون نشینم. این شهید گرانقدر در قسمتی دیگر از وصیتنامه خویش می نویسد: با اینکه بارگناهانم بسیار عظیم است اما او (حق تعالی) با مهربانی، لطف، عنایت که بسیار بسیار عظیم است درهای رحمت واسعه خود را به رویم گشوده است. بارالها دیگر از معاصی به سوی تو هجرت کردم و جز از درگاه تو جای دیگری نمی روم تو بر من مهربان باش و مرا ببخش که جز تـو امـیـدی ندارم، دستم بگیر که جز تو دستگیری ندارم. شهید قهرمانی در توصیه به مادر گرامی می فرماید: ای مادر عزیز از تو می خواهم که چون زینب کبری سلام الله علیها صبر پیشه نمایی که خدا با صابران است. و شما ای خواهران عزیزم بدانید که حجاب شما در مستحکمی است در برابر شیاطین درونی و برونی. از نمونه زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را الگوی خود نمایید و در تهذیب نفس بکوشید، و شهید قهرمانی با این جمله وصیتنامه خویش را به پایان می رساند که: نگذارید سلاح شهیدان بر زمین بماندو در تمام عصرها به ندای هل من ناصر ینصرنی لبیک گوییدو اسلام راتنهانگذارید.
یک درس ؛ یک تکلیف
از موارد شاخص در وصیتنامه شهید قهرمانی، تزکیه نفس و مناجات به خدای تعالی است. باید دانست که اگر انسان از خود غفلت کند و در صدد اصلاح نفس و تزکیه آن برنیاید و نفس را سر خود بار آورد، هر روز، بلکه هر ساعت بر حجابهای آن افزوده شود، و از پس هر حجابی حجابی دیگر، بلکه حجبی برای او پیدا شود تا آنجا که نور فطرت به کلی خاموش و منطفی شود. آیا نیامده وقت آن که در صدد اصلاح نفس برآییم و برای علاج امراض آن قدمی برداریم؟ سرمایه جوانی را به رایگان از دست د دست دادیم، و با غرور نفس و شیطان، جوانی را که باید با آن سعادتهای دو جهان را تهیه کنیم از کف نهادیم، اکنون نیز درصدد اصلاح برنمی آییم تا سرمایه حیات هم از دست برود، و با خسران تام و شقاوت کامل از این دنیا منتقل شويم. عـزيـزا! از خواب گران برخیز، و این امراض گوناگون را با قرآن و حدیث علاج کن، و دست تمشک به حبل الله متین الهی و دامن اولیاء خدا زن. پیغمبر خدا این دو نعمت بزرگ الهی را برای ما گذاشت که به واسطه تمسک به آنها از این گودال ظلمانی طبیعت خود را نجات دهیم کتاب خدا و اهل بیت علیهم السلام .
نقد و بررسیها
هیچ دلنوشته ای برای این شهید نوشته نشده است.