30 فروردین ۱۳۳۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش جعفر و مادرش، فاطمه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته برق درس خواند. معلم بود و در مدرسه آیت الله سعیدی منطقه 17 تهران به عنوان مربی تربیتی به تربیت دانش آموزان و انجام فعالیت های فرهنگی مذهبی مشغول بود.
به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند ۱۳۶۳، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به پشت سر شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
30 فروردین ۱۳۳۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش جعفر و مادرش، فاطمه نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته برق درس خواند. معلم بود و در مدرسه آیت الله سعیدی منطقه 17 تهران به عنوان مربی تربیتی به تربیت دانش آموزان و انجام فعالیت های فرهنگی مذهبی مشغول بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند ۱۳۶۳، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به پشت سر شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
معبودا مرا بپذير، گر چه قابل پذيرش نيستم و تو به لحظه ظهور اقا امام زمان(عج) ، تو را به پهلوي شكسته و بازوي ورم كرده و صورت سيلي خورده زهرايت من رو سياه را به درگاه پرمهرت راه بده. برادران و دوستان عزيزم اين دوست كوچك و حقير خود را كه به خدا قسم در دل جز خيرخواهي برايتان نداشته است عفو كنيد كه عفو از صفات بزرگان است.و برايم دعا كنيد . هميشه در نمازهاي جماعت و جمعه شركت كنيد. نمازتان را سبك نشمريد و قرآن زياد بخوانيد . با روحانيت مبارز باشيد . با كساني كه با انقلاب خصومتي ندارند ولي به دلايلي از صحنه كنار هستند با ملايمت و ملاطفت رفتار كنيد
تصاویر شهید
مزار شهید
نامه شهید به مادر
بسمه تعالی
حضور مادر مهربان و گرامی ام:
با درود به امام زمان (عج) و نایب بر حقش خمینی روح الله و خانواده شهدا و مفقودین و مجروحین و اسرا و تو ای مادر گرامی که جای پدر و مادر را با هم داری . این دومین نامه ای است می نویسم البته همانطور که می دانی من زیاد رغبتی به نوشتن نامه – گرفتن عکس – تلفن زدن و این مسائل ندارم . شاید هم عیب من همین باشد ولی اینطور هستم به هر حال حال من خوب است و انشاء الله که حال شما نیز خوب باشد و سالم و تندرست به زندگی خود ادامه دهید . به تمامی بروبچه ها یکایک سلام می رسانم و التماس دعا دارم و خواهشمندم که این بنده حقیر را از دعای خیر فراموش نکنند که سخت محتاج آنم از بچه ها خودت حلالیت می طلبم و چنانچه تاکنون از من خطایی سرزده و یا خدایی نکرده ناراحتی درست کرده ام به کرم خود مرا عفو کنید و حلال نمایید چون بدون حلالیت نمی توانم ادامه دهم و به مقصود برسم انشاء الله . به تمامی همسایگان سلام برسانید و از آنها حلالیت بطلبید بچه های مسجد سلام رسانده و از جانب من از آنها معذرت خواهی کنید حتماً حتماً از برادر اسماعیل شکری و حاج آقا موسوی کوچک (؟؟؟ و آقای فلاح ) برای این بنده حقیر حلالیت بطلبد و خواهش کنید که از گناهان من در مورد آنها اگر تا به حال نگذشته اند ، بگذرند . انشاء الله خداوند توفیقشان دهد به عیسی و آقا فرامرز سلام برسانید و از آنها نیز طلب حلالیت کنید.
به دایی و خانمش و فرزندان نیز همین طور مخصوصاً تو ای مادر که می دانم در طول این مدت زندگی ام چقدر برایم زحمت کشیده ای و همانطور که تو مرا بسیار دوست می داری من نیز تو را بسیار گرامی می دارم و کاملاً قدر زحمات طاقت فرسای تو را می دانم خداوند انشاء الله توفیقت دهد که توانسته ای فرزندان را به ثمر برسانی و تحویل بدهی اگر خدا خواست و من به آرزوی دیرینه خودم نائل شدم انشاء الله خواهش می کنم که جزع و فزع به هیچ وجه نباشد و روحیۀ بالایی داشته باشید البته اگر خدا مرا لایق بداند که نمی دانم با این گناهان و معاصی من که سر به فلک می زند لایق هستم یا نه ؟ ولی کرم خدا از گنهان بنده هر چقدر هم که زیاد باشد بیشتر است و ناامیدی از رحمت خداوند گناه کبیره است . به هر حال نگذارید عده ای که نه امام را می خواهند نه اسلام را و نه انقلاب را از شهادت من ( انشاء الله تعالی ) سوء استفاده کنند و به اصل هدف ما که امام و انقلابمان است ضربه بزنند استوار باشید و هیچ به خود نگرانی راه ندهید که به یکی از دو خوبی خواهیم رسید یاپیروز شده و به کربلا خواهیم رفت انشاء الله و یا اگر شهید شدیم بازهم پیروزیم.
مادر عزیزم ممکن است این آخرین نامه من باشد و شاید هم خداوند متعال مرا راه نداد و از خود راند و فرمود گوش نامحرم نباشد جای پیغام سرش ولی همانطور که بارها در نامه تأکید کردم ثابت قدم باشید و هیگونه نگران نباشید که خدا با ماست که : ان تنصروا فلا غالب لکم . اگر این آخرین نامه ام بود شیر خود را حلالم کن و از من خدایی ناکرده نارضایتی نداشته باشی که راحت به جوار حق تعالی بروم انشاء الله.
به امید فتح کربلای حسینی و دیدار در حرم مطهرش
فرزند حقیرت جواد 1363/12/18
دوکوهه ( حاج احمد متوسلیان )
نامه معلم و مربی شهید جواد اصانلو به مادرش از جبهه – پادگان دوکوهه
نامه های شهید
بسمه تعالی
خدمت خانواده محترم اصانلو ( مادر عزیزم )
پس از عرض سلام به حضور ولی عصر (عج) و آرزوی موفقیت برای امام امت و سلامتی وجود مبارک ایشان و سلام به حضور مادر گرامی و مهربانم و برادران و خواهران عزیزم من اکنون در پادگان دو کوهه هستم و جایم بسیار خوب است و هیچ گونه نگرانی نداشته باشید و انشاء الله اگر عملیاتی باشد و ما هم شرکت کنیم و لیاقت آن را داشته باشیم شکر گزار خواهم شد و آرزوی آم را در سر می پرورانم این نامه را در آن جهت نوشتم که از نگرانی در بیایید و محل مرا بدانید و ضمناً سلام رسانده باشم . من اینجا با آقای فلاح با هم هستیم در لشگر حضرت رسول الله (ص) در قسمت تعاون ؟؟؟
داریم البته اگر شود ممکن است من انتقالی گرفته به گردانها دیگر بروم ولی فعلاً که اینجا هستیم به تمامی دوستان و رفقا سلام می رسانم و سلام مرا به آنها برسانید و از آنها بخواهیم که مخصوصاً اگر بچه ها در جبهه هستید گردانها و محل آنها را در نامه ای برای ما بنویسید که به سراغ آنها برویم . اول قرار بود ما به غرب برویم و تا آخرین لحظه نمی دانستیم دقیقاً کدام قسمت خواهیم رفت ولی بالاخره به قرارگاه ؟؟؟ تقسیم شدیم و به اینجا آمدیم البته تا حدی از آن حالت روحی قبلی که داشتم و فشار روحی داشتم به دلیل قرار گرفتن در جو اینجا در آمده ام که امیدوارم بیشتر غرق این جو شوم چون دائماً این مدت اقامت ما در تهران در طول سال ما را خالی می کند و مثل خازن و باطری شارژ شویم و با آمدن به این محیطها و دیدن بچه ها و روحیات عالی آنان روحیه می گیریم و به حالت قرار ؟؟؟ و چگونگی اداره کلاسهایم را توضیح دهد .
به محمد رضا بگویید که سلام مرا به تمامی مسئولان مدرسه برساند . فعلاً زیاد مزاحم نمی شوم امیدوارم هرچه زودتر با پیروزی رزمندگان اسلام به زیارت قبر حسین (ع) مشرف شویم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رانگهدار
دوستدار همگی تان جواد 1363/11/30
نامه معلم و مربی شهید جواد اصانلو از جبهه
بسم رب الشهدا و الصدیقین
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند – فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی – دیوانه تو هر دو جهان را چه کند .
الهی و ربی و مولای کم من قبیح سترته و… و کم من ؟؟؟ وقته و سوکم من ثناء لست اهلا له نشرته .
الهی ای خالق مهربانم ، ای همدم و همزبانم ، ای مونس صبح و شامم ای ناجی من از لغزشها و گنهان ولی من تو خود می دانی که تا چه حدی عاشقت هستم گرچه شیطان رجیم بارها بارها در صدد برآمده که مرا از تو ای عزیز من جدا گرداند و بارها مرا تا پرتگاه نیستی و فنا برده است ولی تو ای خالق الحب و النوی ناجی من برده ای شکر تو را ای محبوبم که اینقدر به من لطف داری ولی یک سخن دارم با تو و آن این است که چه شده مرا تا این حد منتظر نگاه می داری گر چه می دانم گناهانم باعث این وقفه طولانی گشته است ولی خودت فرمودی صد بار اگر توبه شکستی بازآی ، معبودا بازگشتم مرا بپذیر گرچه قابل پذیرش نیستم . چه دارم که به درگاهت ریزم ؟ ( سرو جان را نتوان گفت که مقداری هست ) ولی : یا من له الدنیا و الاخره ارحم من لیس له الدنیا و الاخره تو را به قطرات خون چکان از گلوی اصغر . تو را به لحظۀ خداحافظی حسین (ع) و زینب (س) تو را به لحظه ظهور آقا امام زمان تو را به پهلوی شکسته وبازوی ورم کرده و صورت ؟؟؟ و سیلی خورده زهرایت تو را به اشک چشم یتیمان منتظر بابا ، تو را به اشک چشم مادران عزیز از دست داده حالا دیگر مرا من رو سیاه را به درگاه پر مهرت راه بده . بارالها تو که به موسی (ع) فرمودی اگر قارون یکبار آن التماس ها را به من کرده بود او را می بخشیدم ، تو که حتی راه توبه برای کشندگان حسینت را نیز بازگذاشتی ( خواندن نماز غفیله ) چه شده که از این بنده حقیر سراوپا تقصیر آلوده دامن روی گردانده ای و مرا به درگاهت راه نمی دهی؟
ولی به مصداق اینکه از چون تو بزرگی باید درخواست بزرگ داشت من نیز از تومحبوبم بالاترین چیز را خواهانم و می دانم تو اگر گوشه چشمی نیز به این سو کنی همه چیز درست می شود انشاء الله . حال سخنی با برادران و دوستان عزیزم : این دوست کوچک و حقیر خود را که به خدا قسم در دل جز خیرخواهی برایتان نداشته است عفو کنید که عفو از صفت بزرگان است و برایم دعا کنید و مرا از لطف و مرحمت خود فراموش نکنید .همیشه در نمازهای جماعت و جمعه شرکت کنید به کارهایی که مسئول آنها هستید با علاقمندی و جدیت بچسبید و آنها را با کمال دقت و مراقبت انجام دهید که یک در بهشت از قلب مردمان است و بدست آوردن دل مردم مستضعف و حزب الهی و شهید داده به دست آوردن رضای حق تعالی است و ( رضوان من الله اکبر)
سخنی با مادر عزیزم و مادر دلسوخته و رنج کشیده ام دارم و آن این است که ای مادر که چه در زمان حیات پدرم و چه بعد از فوت او نقش مادر و پدری برای ما داشته ای و با سرافرازی فرزندانت را از هرگونه انحراف بازداشته ای و با کار و زحمت طاقت فرسایی که خود شاهد آن بوده ام و خدا شاهد است بارها بارها به خاطر آنها گریسته ام توانسته ای کا را به این حد برسانی . من کسی نیستم که از زحمات عالی تو زن فداکار قدردانی کنم خدا از تو سپاس گذاری می کند و بهشت را زیر پای شما مادران فداکار قرارداده است ( طوبی لکم و حسن مآب خوشا به حالتان ) . حال که بسوی معشوقم در حرکتم و انشاء الله که این بنده حقیرعاصی خود را می پذیرد و دیگر پا به این دنیای فانی نخواهم گذاشت از تو خواهش می کنم که پس از شهادت من ( انشاء الله ) نه تنها هیچگونه سستی و ناراحتی به خود راه ندهی بلکه در ادامه راه مقدست محکم و استوار و پا برجا باشی ، چون همه ما امانتی هستیم که خداوند به شما عطا کرده است و هرگاه بخواهد امانتش را پس می گیرد مرا که امانت او نزد تو مادر ایثارگر و فداکار بودم پس گرفت و چه خوش پس گرفت خدا را شکر کن که با شهادت از این دنیا دون می روم. در تربیت فرزندان عزیزت برادران و خواهرانم که ماشاء الله هر کدام برای خود فردی عاقل و بالغ هستند کمال کوشش را بنما . همانطور که تا به حال کوتاهی نکرده ای از تمامی دوستان و همسایگان و آشنایان و فامیلهایی که موفق نشده ام تک تک از آنها خداحافظی کنم ، خداحافظی کرده و حلالیت بطلبید و به قول حمید عزیزم ( ملا حسنی ) بگویید جواد رفت پیش دوستانش .
گرچه خیلی دیر رفت ولی بالاخره رفت شاید می تواند خادم آنها باشد . خدایا تو را به عظمت و جلالت قسم می دهم که من وامانده و بازمانده از قافله شهیدان را محروم نگردانی و به من حقیر و رو سیاه نیز امکان بودن با آن عزیزان را عطا نمایی . از حاج آقا موسوی که به حق در تربیت و تعلیم این بنده حقیر نقش مهمی داشته است تشکر می نمایم و حلالیت می طلبم و طلب توفیق روز افزون برای ایشان از درگاه حق تعالی دارم . قرآن زیاد بخوانید – نمازتان را شبک نشمارید – از رحمت خدایتان نومید نشود – باروحانیت مبارز باشید – قدر نعمت وجود پیر جماران این عزیزمان را بدانید که لمن شکرتم لازید نکماولئن کفرتم ان عذابی لشدید .
با کسانی که با انقلاب خصومتی ندارند ولی به دلایلی از صحنه کنار هستند با ملایمت و ملاطفت رفتار کنید و اخلاق پیامبر را الگوی رفتار خود قرار دهید . برای فرج آقا امام زمان زیاد دعا کنید – به دنیا و مظاهر فریبنده اش غره نشوید که دنیا هیچ نیست جز لهو ولعب و بازی چند روزه – در شهادت من جزع و فزع نکنید و از خود ضعف نشان ندهید که دشمن شاد نشویم – سعی کنید به جای تبلیغات در مراسم ختم این بنده عاصی به محتوای آن بیافزایید که گرچه زندگی ام نتوانست خدمتی به اسلام عزیز کند باشد که شهادتم این خدمت ناچیز را باعث شود . مرا در بهشت زهرا دفن کنید – مقداری پول دارم که پس از پرداخت خمس آن به هر مصرفی که می خواهید برسانید – باز می گویم هرکسی به هر عنوان از این بنده عاصی و حقیر ؟؟؟؟؟؟ دارد بر من مسکین ببخشاید که طاقت جواب دادن به حق الناس را ندارم .
اللهم انت نعم الرب و انا بئس العبد . فارحمنی واجعلنی من جندک و ارزقنی شهادت فی سبیلک بحرمة محمد وال محمد. امین یا رب العالمین
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
اللهم صل علی محمد و آل محمد
روز دوشنبه 1363/12/20 منطقه جنوب
مدارک شهید
لطفا پیش از ارسال دلنوشته خود درباره شهید موارد زیر را مطالعه و بررسی نمایید.
الف) متن دلنوشته شما قبل از انتشار در وبسایت ، به طور دقیق بررسی می گردد و پس از تایید با نام خودتان برای عموم منتشر می گردد. بنابراین خواهشمندیم در ارسال متن خود دقت نمایید.
ب) در صورتی که دلنوشته ارسالی شما دارای محتوایی باشد که بتوان روی آن کار بیشتری کرد ، با هماهنگی خودتان ، ویراستاران وبسایت از نظر ادبی آن را ویرایش نموده و پس از ایجاد شاخ و برگ مناسب ، نسبت به انتشار آن در بخش های دیگر وبسایت اقدام می نمایند.
ج) توجه نمایید که از انتشار محتوای دارای اصطلاحات و الفاظ نامناسب ، محتوای مغایر با قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران و هرگونه محتوایی که رنگ و بوی سیاسی و جناحی داشته باشد ، جدا معذوریم.
د) استدعا داریم که فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیش از حدِ معمول ، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. تنظیمات دقیق متن ارسالی شما توسط ویراستاران وبسایت انجام می گردد.
اولین کسی باشید که خاطره شهید می نویسد “شهید جواد اصانلو” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دلنوشته ای برای این شهید نوشته نشده است.