شهید اصغر هدایت آزادShahid asghar hedayat azad

شهید اصغر هدایت آزاد در فروردین سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمـد. تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی ادامه داد و به علت کمک کردن به پدر که راننده تریلی بوده و کار سخت و طاقت فرسایی داشت، تحصیل را رها نمود و به پدر کمک میکرد. او در دوران نوجوانی فردی متدین و مذهبی بود و از اموری که برخلاف اخلاق بود پرهیز میکرد و دیگر نوجوانان را نیز ارشـاد می نمود. از دروغ گویی و غیبت خودداری میکرد و بقیه را نیز نهی از منکر می نمود. در دوران جوانی و در زمان اوایل انقلاب بسیار فعال بود و فعالیتهای او از روزهای حماسه ساز آتش و خـون قـبـل از انقلاب تا ۲۰ آذر ماه ۵۷ ادامه داشت. از جمله فعالیتهای او شرکت در تظاهرات، پخش اعلامیههای امام و نوشتن شعارهای ضدرژیم بود. در آن زمان رژیم به خاطر یک اعلامیه، جوانان را شهید میکرد یا به دست ساواک گرفتار می شد. چون فعالیتهای اصغر چشمگیر بود و عوامل رژیم هم تا اندازه ای او را شناسایی کرده بودند به دنبال آن بودند تا به او آسیب برسانند. در شب عاشورا اصغر جلوی درب خانه ایستاده بود، خانمی که نسبتاً سن بالایی داشت از روی ناآگاهی حرف بی ربطی نسبت به امام زد که ایشان به شدت اعتراض کردند. آن شب اصغر به حدی ناراحت بود که شام نخورد و هیچ حرفی نمی زد. دو یا سه روز قبل از عاشورا، اصغر در پشت بام تکبیر الله اکبر ندا می دادکه ناگهان تیری به طرف او شلیک شد که تیر به شیشه اصابت کرد و داخل اطاق رفت و آثارش هنوز باقی است. شهید اصغر هدایت آزاد روز عاشورا برای ادای فریضه صبح از خواب بیدار می شود. پس از خواندن نماز صبح و کمی دعا و نیایش آماده رفتن به تظاهرات می شود. به هنگام رفتن خطاب به یکی از خواهرانش میگوید که مواظب خودتان باشید چون من دیگر بر نمی گردم. بعد به همراه چند تن از دوستان خود به راه می افتند و برای تظاهرات به میدان آزادی می روند. در طول راهپیمایی اصغر به یکی از دوستان می رسد که مشغول خوردن چیزی بوده است که به شهید اصغر هـدایت آزاد تعارف می زنند. اصغر در جواب میگوید مگر امام حسین ( ﷺ ) در روز عاشورا چیزی خورده است که من بخورم. و سرانجام عاشورا بود که خبر شهادت اصغر را به خانواده اش می رسانند

در وصف شهید

پدر گرامی شهید اصغر هدایت آزاد در وصف او میگوید: اصغر فردی متدین و مذهبی بود که علاوه بر امور دینی، بر مسائل سیاسی و اجتماعی نیز آگاهی زیادی داشته است به خصوص در مورد تاریخ ایران قبل از انقلاب و ستم هایی که بر ملت ایران روا داشته شده است. اطلاعات او در مورد کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بسیار زیاد بود و در بین دوستان آنها را نقل میکرد. پدر گرامی او در ادامه اظهار می دارد اصغر دارای اخلاق حسنه بوده و و در بسیاری از کارهای به من کمک میکرد به گونه ای که واقعاً عصای دست من بود و من از داشتن چنین فرزندی افتخار میکردم. به ورزش عـلاقه داشت و در خانواده بسیار صمیمی و دلگرم کننده بود به طوری که همه از او راضی بودند. جوانی با شعور و فهمیده بود و با غیبت کردن و دروغگویی مخالفت میکرد. در یکی از دوزهای یکی از اعضای ساواک به درب منزل می آید و میگوید که اصغر اخلالگر است   چرا جلوی او را نمی گیرید، که من در جواب او گفتم من پسرم را در راه اسلام و انقلاب هدیه کرده ام که چندی بعد در روز عاشورا ساواکیها آمدندوگفتندحالابرو و جـنازه پسرت را در بیمارستان شماره ۲ تحویل بگیر.

یک درس ؛ یک تکلیف

در توصیفهایی که از شهید اصغر هدایت آزاد روایت شده است، نوعدوستی و مردم خواهی او بوده است. این رفتار و اخلاق حسنه او برگرفته از این است که تربیت او بر اساس اصول دین مبین اسلام و الگوهای رفتاری آن است. آنجا کـه امـر مـؤمنان حضرت علی «پل» به فرزند خویش محمد حنفیه می فرماید: «فرزندم! بـه تـمام انسانها نیکی کن، همانگونه که انتظار داری نسبت به تو نیکی کنند. آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آنچه را از دیگران زشت و ناپسند می شماری، بـرای آنان نیز زشت و ناپسند بشمار.» تمدن جهان کنونی، چون مجسمه یی دوروی است که بر یک روی آن بنی دلربا، زیبا و فریبنده است و بر دیگر روی، هیولایی وحشتناک جلوه گری میکند. دنیای امـروز بـا تـمام پیشرفتهای جامع و اعجاب انگیـز خـود، فضیلت های انسانی را به دست فراموشی سپرده و لابه لای چرخهای پیشرفت خود آن را خرد و نابود کرده است. امروز همان طور که از خستگی و رنجهای جسمی دوره های دور، خبری نیست، در مقابل از فضیلت، راستی، درستی، امانت، وفاداری، مهر و محبت، فداکاری دوره های دور، نیز خبری نیست. از این روست که باید تلاش نمود تا عاطفه محبت در انسان دوباره پرورش یابد و نیرومند گردد که اگـر ایـن غـریزه در آدمی سرخورده گردد و این احتیاج اصیل انسانی برآورده نشود، بدبختیهای فراوانی برای بشر به بار خواهد آورد که هرگز جبران پذیر نخواهد بود، چراکه مهمترین اثر آن این است که آدمی را از خود و دیگران بیگانه ساخته و او را انسانی تنها میسازد و در سایه شوم   از خود بیگانگی است که تمام بی سامان های روانی اجتمامی لاقیدی کاوانی انزواطلبی، بدینی و از دست دادن ارزشها و اعتقادها را پدید می آورد افاست کے جوامعی که در پی نیگیختی هستند، باید راه پرورش شیرینی محبت را در انسانها را هموار ساخته و نسبت به تقویت آن تلاش نمایند.